ایلیاایلیا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
اینازایناز، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

ایناز و ایلیا 90-92

شیرین زبونیای پسر و دخترم

1396/11/10 14:36
280 بازدید
اشتراک گذاری

خوشگلای من 

هر روز که بزرگتر میشید خوشحالم که دارید صحیح و سالم پا به عرصه زندگی میزارید . . . ولی از طرفی ناراحتم . دلم برا زبون ریختناتون تنگ میشه 

شما دوتا خییییییلی شیرینید اخه .

امروز دلم میخواست چند تا از چیزای با نمکی که گاها میگید رو بنویسم .میترسم یادم بره .اخه یه وقتایی یادم میره .

دیروز ایلیا توی ماشین واسه خودش داشت حرف میزد گفت کثاااااافت .من با اخم برگشتم نگاهش کردم اونم گفت مامان حرف بدی نزدم که .منظورم اینه که کثیفه نرفته حموم 

ایناز میگه مامان هوا سرده ما نمیریم تو حیاط میگم پس کجا میرید زنگای تفریح میگه تو اوتل (هتل) میگم هتل ؟؟؟؟؟ بعد میگه نه اشتباه گفتم ساحل 

در کل منظورش سالن بود که من متوجه شدم 

ایلیا میگه مامانجون بیا توت فرنگیتو جمع کن .میخواد بگه توالت فرنگی .یا اینگه به شلغم میگه قلمو 

ایناز چی منکه خدااااای اشتباه گفتنه و من ذوق میکنم .اون روز میگه مردان انگلیس خطرناکه من نمیبینم( مردان آنجلس) 

ایلیا ام خدای شیرین زبونی شده .بلاچه 

ایلیا جونم چند روز پیش گفت خاله من دیگه تشمیم( تصمیم ) گرفتم جیغ نکشم .من یه عالمه ذوق کردم و جیغ و داد که مامان فدا تصمیمات بشه الاهی 

امروز صبح به بابا علیش میگه بابایی پوست دستمو ببین زخم شده حالا مجبور میشیم بریم پوست دستمو بکنیم و یه موست دیکه بهش بخیه کنیم ؛؛؛ من تا شروع کردم دهنمو باز کنم و جیغ بکشم و ذوق کنم ، ادای منو در اورد و گفت حالا میخواد مامانی بکه الاهی من فدا مجباراد ( محبور گفتناد منظورش بود ) بشم .

ایناز خانمم که از خانمی و اعتماد بنفس حرف نداره .رقصشم که عالی شده . . . قانون مدار و با شعور .سر ساعت ۹ تو رختخوابش خوابه دخترم .اصلا اذیتم نمیککه .فقط یه کم ایلیا شیطون شده .اذیت خواهرش میکنه .اونم ایشالا سنش بگذره خوب میشه 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان صدرامامان صدرا
4 اردیبهشت 97 8:35
❤❤❤
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
25 خرداد 98 15:05
عزیزمممم