ایلیاایلیا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
اینازایناز، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

ایناز و ایلیا 90-92

خدايا خودت محافظت اين دو گل زيبا رو بکن

1393/10/28 1:39
375 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان جانم 

سلام گلاى مادر .

خيلى وقته سراغتون نيومدم .يکى دو ماهه به وبلاگتون سر نزدم .ببخشيد .دلخور نشينا .در گير بودم .

الان اومدم با يه عالمه حرف

اول از همه که ايلياى مامان راه افتاده .خوشگلم تو 1دى دقيقا همون روزى که ايناز کوچولوم راه افتاد ايليا هم پاشد وايساد .تند تند مى افتاد زمين ولى اخر بعد دو هفته تونست رو پاهاش وايسه .تند تند راه بره .عزيزکم خدا مراقبت باشه .خدا دستتو بگيره که تو زندگيت بتونى موفق باشى .

چند تا کلمه کوچيک ميگه (ديدى؟) با اون صداى کوچولوش ميگه ديدى؟کار اشتباه که کنه ميخنده ميگه ديدى .فداى چشمات بشم که اينقدر نازن .خوشگل مظلومم ..........اوايل ارومتر بودى الان راه ميرى و تند تند برا خودت شيطونى ميکنى .دنبال آيناز که ميره چرخ سوارى ميرى تو پارکينگ و بدون دمپايى تو سرما .زود لباس تنت ميکنم ولى آخر سرما خوردى.دمپايى ها رو جفت ميکنى جلو پات که بپوشى و پاتو و توشو ميزارى 

صبحا که از خواب پا ميشى ميخندى و ميگى (د) . . .  به آدم از همون صبح انرژى ميدى قربونت بشم .

چند روز ديگه تولد يک سالگيته .نميدونم بگيرم يا نه .آخه بابايى نيست .تو هم که عاشق باباتى .تلفن و گوشى رو بر ميدارى و ميزارى در گوشتو و راه ميرى ميگى بابا . . . بابا. .

تو پارک سرسره بازى ميکردى و بعد هم شروع کردى تند به رفتن و ميدويدى

 

 

حتما بايد برى تو زير تلوزيونى .آخر بار يادت ميره چطور رفتى گريه ات در مياد

 

.

عاشق جارو برقى هسى .وقتى ببينيش نيم ساعت باهات بازى ميکنى .ميرى روش و وايميسى .و بعد . . .

 

 

واما بگم از دختر خوشگل مامان .عروس خانومم .جيگر و پاره تنم .اخه اين چند روزه عروس شدى 

گلکم تولد سه سالگيت مبارک .مبارک تولدت مبارک .بابايى نيست آخه وگرنه همون 25دى برات ميگرفتم تولد آخه نازنينم گزاشتم بابا بياد با تولد ايليا دو تايى اولين اولد دوتاييتونو بگيرم .با حال ميشه .ما که زودترش کادو هامونو داديم 

من برات يه لباس عروس خريدم که از ذوقت شبا باهاش ميخواب و درش نمياوى و .هواست هست کثيف نشه .مامانجون بازى فکرى و باباجونم قطار گرفته برات .

جگرم انقدر ازت راضى ام .دختر خيلى نازى شدى .نه جيغ ميزنى و نه داد و نه گريه الکى .مراعات داداشو ميکنى تا بخوابه .آروم حرف ميزنى بيدار نشه .عاشق خونه مامانجون و باباجون رفتنى .فدات بشم زبونت و بايد خورد .خيلى خوشگل و ناز حوف ميزنى .

ديروز داداشى يه گاز بهت گرفت کمرت خون تفتاد .زنگ زدى بابا بياد دندونشر بکنه و باهاش دعواکنه چلس منکه خواستم باهاش دعوا کنم نگژاشتى .بعد گفتى مامان برا داداشم لباس عروسى بخر .قول داد بهم ابجيشو نزنه

 

ماشالا نازنينم .عروسکم 

 

اينکه ميگن دختر عشقه . . .اينکه ميگن خوشبحال آدم دختر دار . . . بخاطر همين کارتس .بخاطر همين ناز و عشوه هاى دخترونشه .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان اعظم
7 بهمن 93 12:09
ماشالله چه بچه های نازی ایلیا جونتولدت مبارک عزیزم
رضا
31 تیر 94 7:49
عالیه !!!
سحرناز
5 مرداد 94 13:29
سلوم! آفرین بر تو موفق و موید باشی